بهترین گن لاغری (موداکینگ)
زیبایی بدون ترس، چگونه خود را بپذیریم و قدرتمند باشیم؟ - 1
ظاهر خوب، فاصله بین شما و آنچه میخواهید.
وقتی من دختر بچه بودم، مادرم می خواست برای یک سفر خارج از کشور برای دیدن خواهرش پول کافی به دست بیاورد. پس از بررسی چند احتمال، او تصمیم گرفت 100 دلار سرمایه گذاری کند تا مشاور زیبایی مری کی شود. مادرم وقتی کار جدیدش را برای پدرم توضیح میداد، به وجد آمده بود، و من نمیتوانستم برای او هیجانزده نباشم. این لحظه ای بود که شیفتگی من به زیبایی آغاز شد. آن موقع می دانستم که بهترین دستیار مشاور زیبایی نه ساله خواهم بود.
زمانی که پرونده مشاور جدید ما رسید، به او کمک کردم تا جعبههای آرایش تبلیغاتی صورتی را که با سفارشش ارائه شده بود، پر کند. زمانی که همه جعبههایش را باز کرد، انبوهی از نمونههای آرایش، رژ لب، پاککنندهها و مرطوبکنندهها داشتیم. انگار در یک فروشگاه بزرگ بودیم، اما همان جا در اتاق نشیمن ما. چه بهتر، تا جایی که من می دانستم، همه چیز رایگان بود!
این شروع من برای فروش مواد آرایشی بود. هیچ سرنخی در مورد اینکه همه این چیزها قرار است چه کاری انجام دهند، نداشتم، اما مهم نبود. مامانم از این موضوع هیجان زده بود و همین برای من کافی بود. با آرزوی تبدیل شدن به یک دستیار عالی، شروع به تمرین تنظیم سینی های نمایشی کردم. در عرض چند روز، اولین مشاوره زیبایی خود را انجام دادیم و من با تعجب دیدم که چهار زنی که هرگز ندیده بودم به دقت گوش میدادند و از دستورات زیبایی مادرم پیروی میکردند. پس از پایان تظاهرات، آنها انواع رژ لب و سایه چشم سفارش دادند و برای سال ها مشتریان وفادار ماندند.
به نظر میرسید که هر گروهی که با آنها کار میکردیم بسیار لذت میبردند در حالی که مادرم توصیههای زیبایی خود را به اشتراک میگذاشت. آنها به این میبالیدند که محصولات او چقدر حس فوقالعادهای به پوست آنها میدهد، و من از این که گویی یکی از زنان گروه مادرم هستم، خوشحال بودم. قسمت مورد علاقه من استفاده از آن رنگ های مینیاتوری و شکلبرس های لب بود.
اگرچه از بازی با مرطوبکنندهها و نمونههای آرایش مختلف لذت میبردم، اما نمیدانستم چه چیزی باعث شده این خانمها پول زیادی برای محصولات زیبایی خرج کنند. می خواستم بدانم چه چیزی آنها را به این سرعت خوشحال کرده است. میدانستم که برای فهمیدن آن، باید در مشاورههای آینده توجه بیشتری داشته باشم. پس از هفتهها تماشای کار مادرم با مشتریان مختلف، متوجه شدم که مادرم فقط مشاوره مراقبت از پوست یا لوازم آرایشی جدید نمیفروشد. او امید میداد که احساس جوانی و جذابیت بیشتری کند.
مشتریان با مادرم در مورد چیزهایی که در روابط اخیر از دست داده اند، احساس خستگی، زمان کمی که برای خود دارند و اینکه چگونه هرگز قادر به انجام کارهای کوچک برای خود نیستند صحبت می کنند. برخی از داستان های آنها حتی اشک مرا درآورد. مادرم در کارش عالی بود و توصیه های زیبایی به آنها ارائه میکرد. اما مهمتر از آن، او هدیهای داشت که اغلب باعث میشد این زنان نه تنها نسبت به ظاهر خود احساس خوبی داشته باشند، بلکه در تغییر شرایط فعلی خود نیز احساس قدرت کنند. وقتی مادرم حرفهایش را تمام میکرد، اکثر زنانی که با آنها صحبت میکرد تغییر آشکاری در احساسشان نسبت به زیبایی خود نشان دادند. شانه هایشان شل شد. پشتشان صاف شد آنها لبخند می زدند. حتی بسیاری با اعتماد به نفس و پذیرش ظاهر خود بیش از آنچه در ابتدای تظاهرات داشتند صحبت کردند.
من تمام وقتم را وقف آموختن زیبایی فیزیکی کرده ام. اما تا زمانی که با شکستهای بزرگ در روابط، سلامت و حرفهام مواجه شدم، شروع به جستجوی درک عمیقتری از زیبایی کردم. این چالشها باعث شد من کاملاً ناامید و واقعاً زشت باشم. من شدیدترین منتقد خود بودم و به دنبال هر محصولی در بازار بودم که ممکن است به من کمک کند نسبت به شخصی که در آینه دیدم احساس خوبی داشته باشم.
من هزاران لوسیون، قرص، کرم، پماد، ژل و اسکراب جمعآوری کردم تا موها و پوستم را لطیفتر، ضخیمتر، قویتر، درخشانتر و نرمتر کنم. اگر تمام مجموعه تقویت کننده های زیبایی خود را جمع میکردم، می توانستم مغازه زیبایی خود را باز کنم! من یک محصول برای هر چیزی که میتوانستید تصور کنید داشتم، که هر کدام قول میداد کمی بهتر به نظر برسم. من آنها را با این امید خریدم که احساس کاملی داشته باشم.
من خود را "معتادان بهبود" معرفی میکردم، ساعتها و ساعتها، ماه به ماه، مجلات Vogue، Elle و InStyle را جستجو میکردم و به دنبال نوعی پاسخ برای آخرین معضل زیبایی ام بودم. من به راهی نیاز داشتم تا نارضایتیای را که از ظاهرم و در کل زندگیام احساس میکردم پنهان کنم. من ظاهر خود را تقریباً به همان شکلی توصیف کردم که مشتریان Revlon من نقص های خود را فهرست بندی کردند. مانند بسیاری از مشتریان مادرم مری کی، من در جستجوی مداوم برای محصول یا تکنیک بعدی بودم که دیدگاه من را متحول کند. اما علیرغم تمام تلاشهایم، نسبت به زمانی که شروع کردم، احساس جذابیت یا قدرتی نمیکردم.
آیا نباید احساس زیبایی کنیم؟
با توجه به پیشرفتهای زیبایی مثل جراحی پلاستیک، و پیشرفتهای اجتماعی و سیاسی قابل توجهی که زنان در قرن گذشته انجام دادهاند، چگونه ممکن است که زنان در مورد تصویر خود از خود احساس قدرت بیشتری نکنند؟ نائومی ولف، فعال سیاسی و نویسنده، مشهور حوزه زیبایی خاطرنشان می کند که زنان بیش از هر زمان دیگری از پول، قدرت و شناخت قانونی برخوردارند... این اظهار نظر بیهوده نیست. کمتر از یک قرن پیش، زنان حتی حق رأی نداشتند. اکنون، زنان در حال تبدیل شدن به قدرتمندترین جمعیت جمعیتی در جهان هستند. ریچارد پرز پنا با استناد به گزارشی که توسط اداره سرشماری ایالات متحده در اوایل سال 2012 منتشر شد، فاش می کند که زنان در رسیدن به مدارک کارشناسی و کارشناسی ارشد از مردان پیشی می گیرند. همچنین، در مقاله ای شواهد زیادی ارائه می شود که نشان می دهد زنان از نظر اقتصادی قدرتمندتر از همیشه هستند. خاطرنشان می کند که زنان در حال حاضر 60 درصد از کل ثروت خصوصی در ایالات متحده را در اختیار دارند و تحلیلگران انتظار دارند که زنان آمریکایی تا سال 2028 بیشتر از میانگین مردان آمریکایی درآمد داشته باشند.
زنان به وضوح پیشرفت های بزرگی در طول قرن گذشته داشته اند. با این حال ما هنوز با تصویر خود مبارزه می کنیم. تقریباً مانند من سالها پیش، یک زن معمولی هر سال مبلغی را برای ظاهر خود هزینه میکند. در سال 2007، عملهای زیبایی جراحی و غیرجراحی در مجموع 457 درصد نسبت به 10 سال گذشته افزایش یافت. در سال 2010، زنان در مجموع 59 میلیارد دلار برای محصولات زیبایی در امریکا هزینه کردند. حتی در سن 9 سالگی، من شاهد این اتفاق در برخورد مادرم با مشتریان بودم، خرج کنید، خرج کنید، خرج کنید تا زیبا شوید. علیرغم همه این ارتقاهای ظاهری، یک مطالعه اخیر توسط بنیاد Dove نشان داد که تنها 2 درصد از زنان از کلمه "زیبا" برای توصیف ظاهر خود استفاده می کنند. آمار تاریکی که «زنان از نظر جسمی چه احساسی نسبت به خود دارند، ممکن است در واقع از مادربزرگهای اسیر چهره خود بدتر باشند!» اگر فقط 2 درصد از زنان خود را زیبا توصیف کنند، 98 درصد دیگر چه میگذرد؟
چه کسی یا چه چیزی را سرزنش کنیم؟
آیا رسانهها، مد و شرکتهای بزرگ در کاهش قدردانی ما از زیبایی منحصربهفرد و خودشیفتگی مصرفمحور تحقیرکننده که نتیجه آن است، مقصر هستند؟
درست است که رسانه ها و صنعت زیبایی با به تصویر کشیدن زیبایی در تبلیغات و سرگرمی از خواسته ها و تخیلات عمومی سوء استفاده می کنند. اما برای زنان شادی، ستایش و حتی عشق را در دندان های سفید مرواریدی، سینه های بزرگتر یا چین و چروک های کمتر است. این پیامهای، زنان را به چیزی امیدوار میکند که در نهایت احساس میکنند در زندگیشان گم شده است.
حقیقت این است که تا زمانی که زنان "بازی سرزنش" را انجام می دهند، در موقعیتی نخواهند بود که با ترس های خود روبرو شوند و یاد بگیرند که زیبایی ها، استعدادها و توانایی های خدادادی خود را در آغوش بگیرند. علاوه بر تعلیق سرزنش، همچنین ضروری است که زنان عادات و رفتارهای پایداری برای ارتقای یک تصویر سالم از خود بیابند.